سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----10473---
بازدید امروز: ----3-----
جستجو:
دعوا - اشعار حسن قاسم پور (جهان)
  • موضوعات وبلاگ
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • آوای آشنا
  • دعوا
    نویسنده: وشاعر :حسن قاسم پور(بوسیله فرهاد) چهارشنبه 85/1/30 ساعت 11:14 صبح

    دعوا... 

    با شعر و قلم هزار دعوا کردم

    من گفته سخن و کار بی جا کردم

    این جا که تمام مردمش کورو کرند

    هی داد زدند و فکر فردا کردند

    گفتند که سیاه روز ما تاریک   است

    بی یار بودم و هی خدایا کردم

    خواستم که نگویم و دگر من نیستم

    از اشک خودم بین که دریا کردم

    آنقدر ز راه زندگی دور شدند

    در جهل بودم ولی مداوا کردم

    گفتم به دلم یکی دوتا  حرف حساب

    درد دلم و بکوه و صحرا کردم

    بیچاره منم اسیراین ملک شدم

    مرگ خودم و بسی تمنا کردم

    هر روز و شب من است یک قرن جهان

    اندیشه برای نسل فردا کردم


    نظرات دیگران ( )