جهان شعر نو و افکار نو راه نوی دارد
به هر جا میرود بذری ز علم و معرفت کارد
تمام قید و بند ها را شکست و فکر نوها بود
به راه علم و دانشها دمی را او نمی اسود
تمام فکر او این بود چرا باشد بشر جاهل
ندارد علم و دانش ها نخوانده درس این کاهل
جهان یک ذره بود روزی در این دنیای مرموزی
تلاش کرد او شب و روزش که میباشد به پیروزی
هر آن قومی که در دنیا کشیده رنج پیروز است
میان شام تاریکش ز علم و معرفت روز است
دو علم است در جهان امروز یکی نو باشد و تکنیک
و دیگر علم جاهلها که مانده است از شب تاریک
تو ای انسان بلند شو وقیامت کن به دانشها
جهان رفته است این راه ونکرده است خواهشها